به گزارش خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام مرتضوی نیا، سخنران این نشست، با اشاره به اینکه مباحث امامت به دو بخش عامه و خاصه تقسیم می شود، ابراز داشت: در مبحث عامه، سخن از کلیات و کبریات و در مبحث خاصه، تطبیق این کبریات و کلیات با موارد جزئی و اشخاص رخ می دهد.
وی در تشریح اهمیت مسئله امامت، ضرورت این بحث را مسئله ای روشن و اساسی دانست و گفت: انسان در زندگی نیازمند امام و رهبر است، زیرا طبیعت و اقتضای حیات بشری، مدنیت و زندگی اجتماعی است و انسان به تنهایی نمی تواند نیازهای مختلف خود را مرتفع نماید. زندگی اجتماعی نیز نیازمند نظام مندی است و این نظام نیاز به رهبر دارد. به همین دلیل امام علی(ع) می فرماید وجود امیر و حاکم برای جامعه ضروری است، حتی اگر حاکم جائر باشد.
سخنران نشست ادامه داد: در قرآن کریم نیز اشاره شده است که در روز قیامت، هر گروه از مردم با امام خود خوانده می شوند. این مسئله نشان می دهد که رهبران نقش مهمی در هدایت یا گمراهی مردم جامعه خود دارند. همچنین در یکی از احادیث معروف از پیامبر گرامی اسلام(ص) تأکید شده است که اگر کسی بمیرد و امام زمان خود را نشناسد، به مرگ جاهلی مرده است.
وی با تأکید بر این که در تعریف امامت، اختلاف چندانی میان منابع فریقین وجود ندارد و تنها در برخی عبارات تفاوت هایی دیده می شود، ابراز داشت: بنابراین، ما از همین تعریف که مورد اتفاق است برای حل اختلافات در بحث ویژگی های امامت استفاده می نماییم. از تعاریف امامت یا امام نزد شیعه، شیخ مفید می فرماید امام شخصی است که برای او در امور دین و دنیا به نیابت از رسول خدا(ص) ریاست عامه وجود دارد. سید مرتضی نیز می فرماید امامت، ریاست عامه است برای مردم در امور دینی (در این تعریف امور دنیوی ذیل امور دینی و بخشی از آن دیده شده است) و این ریاست بالاصاله است.
حجت الاسلام مرتضوی نیا ادامه داد: در تعاریف اهل تسنن نیز گفته شده است که امامت ریاست عامه به نیابت از پیامبر خدا(ص) در امور دین و دنیاست و البته در برخی منابع به جای «ریاست عامه»، از عبارت «خلافت لازم الاتباع» استفاده شده است؛ بنابراین، ملاحظه می شود که اختلافی میان تعریف فریقین وجود ندارد و تنها در عبارات و الفاظ تفاوت هایی وجود دارد.
وی با تأکید بر اینکه ضرورت اطاعت مطلق از امام در تعاریف فریقین دیده می شود، خاطرنشان کرد: این اطاعت مطلق دلالت بر لزوم معصوم بودن اولی الامر و امام دارد. اگر احتمال خطا و معصیت در امام باشد، دچار تناقض می شویم، زیرا اگر امام دچار خطا و معصیت شود، از سویی ما نیز موظف هستیم به دلیل لزوم اطاعت مطلق در این خطا نیز از او تبعیت نماییم و از سویی دیگر با این تبعیت، دچار معصیت شده ایم.
سخنران نشست یادآور شد: پس از آنکه ریاست برای امام از تعاریف اثبات شد، باید ببینیم این ریاست بر چه کسانی است؟ واژه «عامه» نشان می دهد این اطاعت برای همه مردم است؛ بنابراین، امام باید افضل از همه باشد تا همگی از او اطاعت نمایند و اگر ولو در یک مسئله، شخصی از امام افضل باشد، با اطاعت از امام در آن مسئله، با تقدیم مفضول از افضل مواجه خواهیم بود.
وی قید بعدی در تعریف را مسئله تبعیت در دین و دنیا خواند و گفت: البته در تعاریف برخی علما عنوان «دنیا» بیان نشده است به این دلیل که از نگاه آنان، تمام مسائل مربوط به دنیا، شامل و زیرمجموعه امور دینی به شمار می رود؛ بنابراین، واجب الاطاعه بودن امام برای مردم در تمام امور دینی و دنیوی است لذا امام هم باید حاکم باشد و هم باید مرجعیت علمی و دینی داشته باشد. این ویژگی، یکی از نقاط اختلاف علمای امامیه و عامه است.
حجت الاسلام مرتضوی نیا در ادامه اظهار داشت: در برخی تعاریف قیدی وجود دارد بیانگر این که امام تنها باید یک شخص باشد و دو شخص در یک زمان نمی توانند امامت داشته باشند. این مسئله مورد قبول فریقین است. قید بعدی، که اهمیت زیادی دارد، قید جانشینی «خلافتاً» یا «نیابتاً» من النبی است. نکته مهم در اینجا این است که آیا لازم و ضروری است که پیامبر(ص)، شخصاً جانشین خود را انتخاب نمایند یا خیر؟ با نگاه به اصل اولی و سوابق تاریخی می توان به این پرسش اساسی پاسخ داد.
سخنران نشست با اشاره به اینکه پیامبر(ص) در زمان حیات خود و در موارد مختلف، افرادی را به نیابت و جانشینی خود انتخاب می نمودند، تصریح کرد: تاریخ شهادت می دهد همگی این انتخاب ها را پیامبر(ص) - و نه افرادی به نیابت از ایشان- انجام می دادند و اینگونه نبود که پیامبر(ص) شهر را بدون تعیین جانشین ترک فرمایند و انتخاب آن را بر عهده مردم بگذارند. همچنین با نگاه به تاریخ انبیا و اوصیا حتی یک مورد نیز دیده نمی شود که ایشان انتخاب جانشینان خود را به مردم واگذار نمایند، بلکه خود و از سوی خدا جانشینان خویش را به مردم معرفی می نمودند. این مسئله حتی در سیره سایر حکمرانان و فرمان روایان به صورت یک سنت معمول است.
حجت الاسلام مرتضوی نیا،در پایان، اذعان داشت: بنابراین، در شرایطی که سایر پیامبران جانشینان خود را شخصاً انتخاب و به مردم معرفی می نمودند، به طریق اولی، پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) نیز به عنوان پیامبر خاتم، باید وصی و خلیفه خود را انتخاب نموده باشد، کما اینکه این انتخاب صورت گرفته و اسامی این جانشینان در منابع فریقین موجود است.